نوبت پیشین به بازگشت از دو مسیر اشتباه تحت عنوان بازگشت از اتوپیا به واقعیت و بازگشت از "آنجا" به "اینجا" اشاره شد. همچنان که آمد، مدینه فاضلهگرایی و یا ساختن شهرِآرمانی، صرفا یک طرح ذهنی و انتزاعی است. باید از این گونه آرماناندیشیهای بیارتباط باواقعیت زندگی به سمت فهم و حل واقعیت زمختِ موجود حرکت نمود. احساس رسالت تاریخی برای ساختن بهشت بر روی زمین، یکی از مخربترین احساس هایی است که گریبان حاکمان ایران را گرفته است.
بر دونکتهی پیشگفته باید نکاتی افزود:
3. بازگشت از رستگاری به کاهش آلام اجتماعی و یا بازگشت از آسمان به زمین
ت، محل رستگاری اخروی نیست. رسالت رستگار کردن جامعه نه بر عهدهی حاکمان که بر ذمهی حکیمان، دینیاوران و فرهنگ یک جامعه است. حاکمانِ ت و اربابانِ قدرت، وظیفهای در باب رستگاری اخروی جامعه ندارند و بلکه اگر وارد این ساحت شوند(همان گونه شاهدش هستیم)، جامعه را به فساد و نابودی میکشانند. آنان تمام رسالتشان این است که آلام و رنجهای جامعه را کاهش دهند. با برنامهریزی علمی، سطح اشتغال را افزایش دهند. فقر را کاهش دهند. رفاه را افزایش دهند و ناهنجاریهای اجتماعی را درمان نمایند. از اضطرابات اجتماهی بکاهند و بر سطح امید و اعتماد اجتماعی بیفزایند. غمها را بزدایند و شادیها را ترویج دهند. بیسوادی را ریشه کنند. سطح بهداشت را ارتقا بخشند و در یک کلام، سطح زندگی اجتماعی را بهبود ببخشند.
بیشترین وظیفهی یک حکومت، تامین سطح اول نیازهایی است که "مازلو" در هرم نیازها ترسیم کرده است. آنچه اهالی یک جامعه از حاکمانشان میخواهند این است که محیطی امن، زندگی بهبودیافته، بانشاط و جهانی آرام را بنیان بگذارند. در چنین جامعهای است که زمینهی رستگاری فراهم میشود. اما در شرایط سخت و پر مشقتِ فقر و دلهرههای ناامنی و زندگیِ پر دستانداز، چیزی که در همان ابتدا فراموش میشود، رستگاری است. رستگاری را باید به خود مردم واگذار کرد و در پی سفره و سلامت و بهبود زندگی و معیشت جامعه بود. بازگشت از رستگاری به رفاه و کاستن از درد و رنجها، بازگرداندن قطاری است که از ریل خارج شده به جایی که باید باشد.
بازگشت از آسمان به زمین یعنی فرو نهادن دغدغهی رستگاری اخروی از سوی تپیشهگان و صاحبان قدرت و اهتمام به آبادی و آبادانی جامعه است. حاکمان اگر زمین را آباد کنند، مردم خود میدانند و میتوانند آسمانشان را دریابند و فرصت خواهند داشت که به سعادتِ پسامرگ بیندیشند. بازگشت از رستگاری به رفاه، همان بازگشت از آخرت به دنیا است. سردمداران تکلیفی در آبادانی آخرت، برعهده ندارند وظیفهی اصلی و اساسی آنها آبادانی دنیا و زندگی روزمرهی مردم است.
4. بازگشت از امت اسلامی به ملت ایرانی
یکی از ارکان اصلی امت، باور دینی و تعلق به دین اسلام است. امت اسلامی به همهی کسانی اطلاق میشود که در هرکجای کرهی زمین زندگی میکنند و پیرو و تابع دین پیامبرند. از این رو امت، موضوعی فرامرزی است که در یک جغرافیای واحد ساکن نیستند. اما ملت، به ساکنان یک کشور و درون مرزهای خاص گفته می شود که دارای تجربهی زیسته، هویت و تاریخ مشترکند.
در چهار دههی اخیر، حاکمان، رویکرد "امتگرایی" را به جای ملتگرایی برگزیدهاند و هماره آن را نیز در پیشخوان خود به نمایش گذاشته و بر آن نیز افتخار کردهاند. از این رو سازمانهای متعددی برای ارتباط و مراودهی با امت اسلامی بنیان نهاده اند و آنها را مورد عطف و لطف و عنایتِ خود قرار دادهاند. در پروژهی امتگرایی، تمایزگذاری پر رنگ اعتقادی و باور دینی در مقابل غیر مسلمانان، نه از سر مصلحت و منفعت ملی که برای انجام رسالت دینی، صورت پذیرفته است. از این رو هیچ شکی ندارند که پیش از آن که به منافع ملت ایران بیندیشند به منافع امت اعتنا میورزند. در نتیجه و در وقتِ تزاحم میان امت و ملت، این ملت است که باید هزینهی امت را بر دوش بکشد و از مصلحت و منفعت خود بگذرد.
وقت آن رسیده است که روی از امت برگردانند و در چشمان خستهی ملتی خیره شوند که آنان را انتخاب کردند تا دردی از ایشان دوا بکند و رنجی از جامعه کم نمایند. در چهارچوب مصلحت و منفعت ملت، گام بردارند و آن را بر هر چیزی دیگر مقدم بدارند.
(ادامه دارد)
درباره این سایت