پس از موارد پیشین، اینک نوبت به بازگشت پنجم می رسد. بازگشت از چه؟

5. بازگشت از تداخل به تمایز

از میان خطاهایی که در چند دهه‌ی اخیر بر آن اصرار و پافشاری شد، کمرنگ کردن و یا برداشتن مرز میان ساختارهای ی و اجتماعی بود که در جهان مدرن از یک‌دیگر متمایز شده بود. با این توضیح که، ساختارهای کهن و نظامات سنتیِ پیشین، واجد ویژگی بودند که می توان از آن با عنوانِ"درهم‌رفتگی" و تداخل نهادها و ساحت‌ها یاد کرد. به عبارت دیگر، هر یک از نهادهای اجتماعی واجد کاردکردهای متعدد و بعضا متفاوتی بودند. پدیده‌یِ" درهم‌رفتگی" ساختاری و نهادی در جهان پیشین، دقیقا به این معناست که هر نهادی مجموعه‌ای از کارکردهای متکثر، نامتجانس، ناهم‌خوان و گاه ناسازگار را بر عهده داشت. از این رو نهادها، سنگین‌بار بودند. به عنوان مثال، نهاد خانواده، علاوه بر این که به منزله‌ی نهادی مستقل شناخته می‌شد، اما علاوه بر کارکرد ویژه‌ی نهاد خانواده، کارکردِ تولیدی و اقتصادی، حمایتی و تعلیمی را نیز بر دوش می‌کشید.

در جهان مدرن آن ساختارهای سنگین‌بارِ سنتی که حامل کارکردهای متعدد و متداخل بودند، بتدریج از صافیِ تمایزگذاری گذرانده شده و به سمت "خلوصِ ساختاری" هدایت شدند. خلوصِ ساختاری یعنی کارکردهای ناهم‌خوان از یک‌دیگر منفک شده و به نهاد مرتبط واگذار گردد. خلوصِ ساختاری، نوعی غربال‌گری ساختاری محسوب می‌شود که کارکردهای ناهمساز با متن هر نهاد را حذف و به نهاد مرتبط واگذار می‌کند. به عنوان مثال، کارکرد اقتصادی خانواده از آن گرفته شد و به نهاد اقتصاد واگذار گردید. کارکردِ تعلیمی خانواده به نهاد آموزش و پرورش واگذار گردید و حتی ابعادی از کارکرد حمایتی  به سازمان‌های رسمی مانند تامین اجتماعی و.محول گردید. هم‌چنین مسجد که روزگاری انواعی از کارکردهای ی، اجتماعی و حتی نظامی را بر عهده داشت، در جریان غربال‌گری، صرفا به مکانی برای عبادت و پرستشِ خداوند تبدیل گردید. هم‌چنان که مرزهای تیره‌ی دولت با دین نیز مورد واکاوی قرار گرفت و از یکدیگر تفکیک شدند. این جریان را می توان "تمایز ساختاریِ" مدرن نام نهاد.

 پس از انقلاب 57، مرزهای ساختاری و نهادی از وضوح و تمایز به سمت تیرگی و تداخل پیش رفت. حاکمان پس از چندی خلوص نهادی را نادیده گرفتند و مجددا پدیده‌ی درهم رفتگی جهان پیشین را احیا نمودند. به تعبیر دیگر، گویی انقلاب ایران نوعی "انقلابِ میکس" بود. انقلابی که مولفه‌ها و عناصر متعدد و متکثر نهادها را با یک دیگر مخلوط و میکس کرد. دین به دولت افزوده شد. پادگان و سوپرمارکت به مسجد اضافه شد. از سوی دیگر، کارکردِ مساجد به مدرسه بار شد. بنابر این وقتی در مقابل مسجد می ایستیم، نه فقط مسجد که مغازه‌ها و فروشگاه‌ها را نیز شاهد هستیم، هم‌چنان که با پایگاه شبه نظامیان بسیج نیز مواجه می شویم. مدارس نیز از محیط آموزش علم و تخصص به جایی برای توصیه‌های دینی و محلی برای تولید انسانِ مسلمان تبدیل شد.  این‌ها فقط نمونه‌هایی از "درهم‌رفتگی" ساختاری است.

"امیل دورکیم" (جامعه شناس)، در باره‌ی فرایندِ تعلیم و تربیت مدرن معتقد است: "اکنون هدف، پرورشِ یک فرد مسیحی نیست، بلکه می خواهیم انسان بپرورانیم".  تربیتی که دورکیم از آن سخن می‌گفت سه ویژگی داشت. تربیت اخلاقی، تربیت عقلانی و تربیت جسمانی. اما در ایرانِ اخیر،  به جای این سه هدف، آموزشِ دین و دینداری مورد توجه قرار گرفت و سایر وجوه مورد غفلت واقع شد. 

کارکرد هدایت و پرورش دینی که هدف اصلی مسجد بود به نهاد آموزش و پرورش اضافه شد. در سوی دیگر، نیروی نظامی که وظیفه‌اش حراست از مرزها و حفاظت از سرزمین و ایجاد امنیت است، به کار فرهنگ و اقتصاد کشیده شد. مجلس قانون‌گذاری که باید محل عقلانیت ی باشد به محلی برای راه‌پیمایی توده‌وار تبدیل گردید.  این گونه مداخلات و ادغام‌ها سبب شد که نهادها نتوانند وظایف و کارکردهای اصیل خود را انجام دهند.

 تنظیم مجدد ساختارهای آشفته و پریشان که عملا به سستی و ضعف کشیده شده است و بازگشت از ادغام و تداخل وظایف به خلوص ساختاری، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر در اصلاح امور است.
(ادامه دارد)

@kherade_montaghed

مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : نهاد ,ساختاری ,کارکردهای ,گردید ,مسجد ,نهادی ,نهاد آموزش ,واگذار گردید ,تبدیل گردید ,قرار گرفت ,محلی برای ,نهاد مرتبط واگذار
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

OVERDOSE 13 Benjamin کالوکو ، بهار پاییزی انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مدرسه شاد piremard رقیبم نماشويي satellitekuwaittech